معنی (ماضی واسم مفعول فعل esol) گمشده، از دست رفته ضایع، زیان دیده، شکست خوردهگمراه، منحرف، مفقود, معنی (ماضی واسم مفعول فعل ثسخک) گمشده، از دست رفته ضایع، زیان دیده، شکست خوردهگمراه، منحرف، مفقود, معنی (kاqd mاsk ktumg tug esol) ;kabi، اx bsت ctتi qاdu، xdاj bdbi، alsت omcbi;kcاi، kjpct، ktrmb, معنی اصطلاح (ماضی واسم مفعول فعل esol) گمشده، از دست رفته ضایع، زیان دیده، شکست خوردهگمراه، منحرف، مفقود, معادل (ماضی واسم مفعول فعل esol) گمشده، از دست رفته ضایع، زیان دیده، شکست خوردهگمراه، منحرف، مفقود, (ماضی واسم مفعول فعل esol) گمشده، از دست رفته ضایع، زیان دیده، شکست خوردهگمراه، منحرف، مفقود چی میشه؟, (ماضی واسم مفعول فعل esol) گمشده، از دست رفته ضایع، زیان دیده، شکست خوردهگمراه، منحرف، مفقود یعنی چی؟, (ماضی واسم مفعول فعل esol) گمشده، از دست رفته ضایع، زیان دیده، شکست خوردهگمراه، منحرف، مفقود synonym, (ماضی واسم مفعول فعل esol) گمشده، از دست رفته ضایع، زیان دیده، شکست خوردهگمراه، منحرف، مفقود definition,